کد مطلب:106690 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:144

نامه 067-به قثم بن عباس











[صفحه 362]

از جمله نامه های امام (ع) به قثم بن عباس كه از طرف او حاكم مكه بود. ذیدت: باز گردانده شود خله: نیازمندی اما بعد، اعمال حج را با مردم انجام بده، و ایام الله را یادآوری كن و صبح و شب با آنها بنشین و به مسائل شرعی آنها جواب بده و نادان را چیزی بیاموز، و با دانا همصحبت باش. جز زبان خودت مبادا كسی را واسطه ی پیام قرار دهی، و مبادا مردم را به جای چهره ی خودت با چهره ی دربانی روبه رو سازی، هیچ درخواست كننده ای را از دیدار خود منع نكن، زیرا آن درخواست اگر از آغاز كار از طریق تو حل نشود، هر چند كه بعد خواسته اش روا شد ستوده نخواهی بود. بر آنچه از مال خدا نزد تو جمع می شود به دقت توجه كن و از آن به افراد عائله مند و گرسنگانی كه نزد تو هستند بده و به آنان كه تهی دست و نیازمندند برسان و آنچه را كه افزون بود نزد ما بفرست تا بین كسانی كه نزد مایند تقسیم كنیم. به مردم مكه دستور بده تا از هیچ فردی كه در آنجا فرود می آید اجرتی نگیرند، زیرا خداوند سبحان می فرماید: سواء العاك فیه و الباد. عاكف یعنی كسی كه ساكن مكه است و بادی آن كه به حج می رود و اهل آنجا نیست خداوند ما و شما را به كارهای شایسته كه خود دوست دار

د موفق كند، درود بر كسانی كه شایسته اند. در این نامه چند مطلب است: 1- امام (ع) او را مامور ساخته است تا حج را با مردم به جا آورد و مردم را وادار به انجام اعمال حج كند، و به نادانان كیفیت حج را بیاموزند، و با آنها انجمن كند. 2- ایام الله را به خاطر آنها بیاورد، یعنی مجازاتی را كه به پیشینیان رسیده از كسانی كه سزاوار عذاب شدند خاطرنشان سازد تا به وسیله ی اطاعت امر خدا از امثال آن مجازات دوری كنند، و از آن مجازات تعبیر به ایام الله كرده است از باب اطلاق نام متعلق بر متعلق. 3- هر دو وقت با آنها بنشیند، یعنی صبح و شام، چون بهترین اوقات در حجاز این دو وقت است، و به مهمترین فایده ی نشست در این دو وقت یعنی فائده ی علم اشاره كرده است، و راههای نیاز مردم را به او منحصر كرده و به وی دستور مسدود كردن این راهها را نیز داده است توضیح انحصار، این است كه مردم یا نادانند و یا دانا، و نادان هم یا مقلد است و یا درصدد آموزش، و دانا هم یا خود اوست و یا دیگری، بنابراین چهار دسته اند. اما نیاز دسته ی اول یعنی نادانی كه مقلد است، آن است كه مسائلش را بپرسد، پس دستور داده است كه بدانها پاسخ دهد، و جهت نیاز دسته ی دوم، یعنی دانشجویی ك

ه آگاهی ندارد آنست كه بیاموزد، امام (ع) او را دستور داده است تا به وی تعلیم دهد، و جهت نیاز دسته ی سوم، وابسته به دسته ی چهارم، یعنی داناست كه با هم مذكر نمایند و امام (ع) نیز او را مامور ساخته است تا با چنین كسی مذاكره كند. 4- او را نهی كرده است از این كه بین خود و مردم، كسی را به جز زبان خودش واسطه ی پیام قرار دهد، تا مقصود او را به مردم برساند، و دربانی قرار ندهد، تا مردم جز با خودش روبرو نشوند. زیرا اینها موارد احتمال خودخواهی و ناآگاهی از حالات مردم است كه بر فرمانروا لازم است تا در حد امكان از آنها مطلع باشد. الا حرف حصر است، و كلمات پس از آن خبر كان است. 5- او را منع كرده است از این كه كسی را كه حاجتی دارد از ملاقات خود محروم سازد، از باب تاكید مطلب قبل و به وسیله ی قیاس مضمری او را وادار به ملاقات نیازمندان كرده است كه صغرای آن، عبارت: فانها... قضائها یعنی هر چند كه بعد حاجتش را برآوری جای ستایش نخواهی داشت، كبرای مقدر آن نیز چنین است: هر كاری كه اینطور باشد، سزاوار نیست كه صاحب آن كار را از دیدار خود محروم كنی و او از درهای خانه ات در نخستین مرحله ی ورودش باز گردد. 6- دستور داده است بیت المال مسلمین

را مورد توجه قرار دهد، و آن را با در نظر گرفتن اولویتها برای برآوردن حوائج نیازمندان مصرف كن و باقیمانده را نیز به نزد امام (ع) بفرستد. كلمه ی: مصیبا، حال است. بعضی عبارت را: مواضع المفاقر نقل كرده اند، و به صورت اضافه- به دلیل مغایرت دو لفظ- خوانده اند. 7- او را مامور داشته است تا مردم مكه را از گرفتن اجرت از كسانی كه ساكن خانه های آنها می شود، منع كند، و در آن مورد به آیه مباركه استدلال كرده، و آن را تفسیر نموده است. این بخش از سخن امام (ع) صغرای قیاس مضمری است، و كبرای مقدر آن این است: و هر چیزی را كه خداوند متعال درباره ی آن چنین گوید، مخالفت با آن روا نیست. و سرانجام، نامه را با این دعا برای خویشتن و او پایان داده است كه خداوند آنان را بر آنچه خود دوست می دارد موفق كند. و توفیق برای این كار به دست اوست.


صفحه 362.